یکشنبه روز ماتم و غم در شهر کاکی

ساخت وبلاگ

سید کاظم  ما در کاکی که بود و چرا وی را نشناختیم ؟

 

کاکی شهر سادات ، شهر فرهنگ وادب  ، شهر راستین دوست داران ولایت و ائمه اطهار و فرزندان پاک زهرای مرضیه ، یک بار دیگر شاهد اروج ملکوتی و معنوی سیدی پاک از کوثر ناب ولایت بود .

 

 کسی که تا ما او را  می شناختیم و هر روز در کوچه ها و خیابان های این شهر قدم می زد هیچ وقت درگیر دنیا و زندگی دنیوی نشد.  هر وقت او را زیارت می کردی چه با نشاط و خندان پاسخ سلامت را می داد . خانه یی کوچک اما با قبلی بزرگ داشت ،  همه روزه مشتاقان و دوست داران سادات و فرزندان پیامبر به دیدن او می آمدند .  این هفته  جمعه که از دانشگاه برگشتم مثل هر روز به بازار رفتم تا چند قرص نان جهت قوت لایموت بگیرم ، همه جا غم را فرا گرفته بود هنوز متوجه نبودم که یکی از دوستان گفت مگر نمی دانی سید کاظم ، بلافاصله فهمیدم جای سوال نبود چون در کاکی یک نفر معروف به سید کاظم بود آن هم سید دوست داشتنی یعنی آقا کاظم بود گفتند به دیار حق شتافته

 

 انگار که تمام غم های دنیا بر سرم فرو ریخته باشند . بسیار غمگین و ناراحت برگشتم  چند لحظه نگذشته بود که دوستان وی که مرا می شناختند از سایر شهرستانها زنگ زدند و سوال از واقعه ناگوار می کردند چه پاسخ بدهم یکی می گفت دوست ما .... ، یکی می گفت سید ما چه شده ؟ ... یکی زنگ می زد می گفت شفا بخش مریضان ما کجا رفت ؟  و این تماس ها ادامه داشت ....

 

روز وداع و خداحافظی فرا رسید یکشنبه صبح شهر کاکی پذیرای دوست داران سید کاظم از سراسر استان و شهرهای دیگر کشور بود . راننده ای از چغادک در شهر کاکی با وی برخورد کردم گفت این سید که بود گفتم این سید یعنی پدر همه مردم کاکی .... گفت ما اورا قدر نفهمیدیم امروز مسافری که  از قم آمده بود  برای تشیع جنازه به کاکی آورده ام

 

بلی سیل جمعیت سرازیر شده در شهر کاکی علاوه از کل استان بوشهر ،  از تبریز ، اصفهان ، شیراز ، قم ، اهواز و.... بودند اگر کسی دیده باشد بر باورش می گنجد اگر ندیده باشد شاید تصور هم نکید کاکی چنین تشیع یی به خود ندیده بود لااقل بعد از تشیع برادر بزرگوارش حاج سید محمد امین ، والده ماجده سید محسن و والده ماجده سید علی اکبر .....

 

عجب غم انگیز بود این یکشنبه با همه روزها در کاکی  فرق می کرد هنوز کسی رفتنش را باور ندارد ... .

 

امروز که به بازار کاکی رفتم چند دقیقه ای به جای همیشگی وی که ،  معمولا عصر ها در کتاب فروشی معلم می نشست نگاه کردم هنوز باورم نمی شود که جای وی در کاکی در مجلسی سید محسن در منزل کوچکش خالی است و مردم خوب و فهیم کاکی باور نخواهند کرد ....

+ نوشته شده در دوشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۸۶ ساعت 13:1 توسط محمد حاجیانی  | 

روز زن...
ما را در سایت روز زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hajiani بازدید : 33 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1402 ساعت: 13:09